خوشبختی...
چهارشنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۴، ۰۸:۱۱ ب.ظ
وقتی خدا از پشت، دستهایش را روی چشمانم گذاشت؛
از لای انگشتانش آنقدر محو دیدن دنیا شدم
که فراموش کردم منتظر است نامش را صدا کنم....
خوشبخــتے همــان لحظــه ایســــ ت
کـه احســاس میکنے خــدا کنــارت نشسته
و تو احساس آرامش می کنی و می خواهی همیشه شاد و آرام بمانی ...
و پس به احترامـــش از گـــنـــاه فاصــلـه میگیــرے
- ۹۴/۱۰/۳۰